شغل یا پیشه فعالیتی منظم است که در ازای دریافت پول انجام می‌شود و اشتغال به معنای داشتن شغل یا پیشه است و همچنین اشتغال,عبارت است از هر نوع کار با اجر مادی (دریافت حقوق و دستمزد), چه اینکه برای یک کارفرما باشد ,یا اینکه شخص برای خودش کار کند. به طور کلی به هرنوع مشارکت افراد در فعالیت اقتصادی,اشتغال گفته میشود.

امروزه مسئله ی اشتغال برای جوانان، خانواده ها و در نهایت برای دولت ها به یکی از دغدغه های اصلی تبدیل شده است که به سادگی نحوه ی زندگی آن ها را تحت تاثیر قرار داده است. حال باید دید که به طور کلی ایجاد اشتغال به عهده ی دولت است و یا بخش خصوصی؟ تصور حاکم در میان مردم این است که این موضوع از وظایف دولت است، ولی در واقع اینطور به نظر می رسد که اگرچه دولت ها موظف به توسعه ی زیرساخت ها و بسترسازی مناسب و باثبات در اقتصاد و دنیای کسب و کار هستند، وظیفه ی اصلی را باید به عهده ی بخش خصوصی دانست. البته طی یک دهه گذشته موضوع کارآفرینی در محیط کسب و کار رواج بسیاری یافته که اغلب افراد آن را با اشتغال زایی اشتباه می گیرند.

کارآفرینی و اشتغال‌زایی

واژه کارآفرینی که ترجمه کلمه Entrepreneurship است. در جامعه ما که بیکاری معضل بزرگ اجتماعی محسوب می شود همه اذهان را متوجه اشتغالزایی می کند. اگرچه دو مفهوم کارآفرینی و اشتغال زایی هردو با ارزش و با یکدیگر مرتبط هستند ولی لزوماً برهم منطبق نیستند و اشتغال زایی در برخی موارد می تواند به عنوان یکی از نتایج کارآفرینی مطرح شود. واژه ی اشتغال زایی در واقع این تصور را برای ما به وجود می آورد که یک شغل برای پاسخ به نیازهای بازار ایجاد می شود. زمانی که کارآفرینان یک شغل جدید را شروع می‌کنند بالطبع حداقل به یک یا چند نیروی استخدامی نیاز دارند تا کارهای خود را سامان بخشند. کارآفرینان به علت قابلیت اشتغال‌زایی که دارند، به کاهش نرخ بیکاری که از اهداف کلان اقتصادی، اجتماعی، دولت‌ها است کمک می‌کنند. بنابراین، کارآفرینی می‌تواند زمینه‌ساز اشتغال نیروی کار باشد و نو‌آوری که در یک فعالیت اقتصادی توسط خود فرد ایجاد می‌شود منجر به ایجاد اشتغال در جامعه می‌شود. بر اساس آخرین نظرسنجی که تحت عنوان فرهنگ کار و نگاه ایرانیان در آن انجام شده است فقط 42 درصد از جمعیت ایران خواهان شغل‌های ثابت اداری و یا در چارچوب شغل‌های وظیفه‌گرایی هستند. این در حالی است که در سال2000 بیش از62 درصد از جمعیت دنیا اظهار داشتند که می‌خواهند دارای شغل مستقل (فعالیت خوداشتغالی) باشند، 34 درصد از کل جمعیت بالا آماده پذیرش ریسک به منظور دستیابی به رضایت شغلی متکی بر فعالیت‌های فردی تأکید داشتند. امروزه روحیه کارآفرینی به شدت در میان جمعیت جوان ایران در حال گسترش است. از طرفی با توجه به شرایط اقتصادی، اجتماعی کشور در حال حاضر، توجه به کارآفرینی بیش از پیش حائز اهمیت شده است. با عنایت به اعمال سیاست‌ کاهش تصدی‌گری دولت و همچنین محدودیت‌های سرمایه‌گذاری در بخش خصوصی، سوق‌دهی جوانان و زنان جویای کار به سمت مشاغل کارآفرینی و خود‌اشتغالی ضرورت می‌یابد. مملکتی که یکی از آغاز کنندگان تمدن بشری بوده احتیاج به جوانانی دارد که کانون‌های تولید و اشتغال را در جامعه تشکیل دهند.اشتغال و کارآفرینیهدف کارآفرینی اشتغال زایی نیست، بلکه خلق ارزش افزوده جدید است. کارآفرین بدنبال ایجاد ارزش افزوده است،‌ولی با توجه به اینکه هیچ تولیدی بدون نیروی انسانی ایجاد نمی­ شود،‌ شغل هم در کنارش ایجاد می ­شود که این شغل می­تواند برای 1 نفر و یا 001 نفر باشد. به عنوان مثال دیجی کالا و اسنپ یک کارآفرین هستند،‌ چرا که خلق ارزش افزوده جدید کرده اند.

باید گفت که اساساً اشتغال زایی وظیفه دولت است، ‌اما کارآفرینی وظیفه بخش خصوصی است. اولین فرق اشتغال زایی با کارآفرینی در این است که اشتغال زایی به توسعه کسب و کارهای موجود می پردازد، به عنوان مثال با احداث کارخانه تولید فولاد ، اشتغال زایی صورت گرفته و کسب و کار موجود توسعه پیدا کرده است. اما شخصی که اسنپ و یا دیجی کالا را را راه اندازی میکند، ‌کارآفرین است، ‌اما راه اندازی TAP30 (تپسی) و یا سایت بامیلو اشتغال زایی است . بدین معنی که فردی که اسنپ را راه اندازی کرده است، کارآفرین است، ‌اما فردی که TAP30 (تپسی) را راه اندازی کرده کارفرما است، ‌اما متاسفانه ما در جامعه ما به همه اینها کارآفرین می گوییم.

تفاوت اشتغال زایی و کارآفرینی

تفاوت اشتغال زایی و کارآفرینی را می توان چنین خلاصه کرد:

کارآفرینی، یک شغل جدید ایجاد می کند و در واقع یک ارزش ناب به جامعه اضافه می کند. ولی اشتغالزایی، برای پاسخ به تقاضاهای بازار به جذب نیرو و تکمیل ظرفیت برای شغل های ایجاد شده می پردازد. به عبارت دیگر کارآفرینی، ایجاد درآمد به واسطه ی تغییر دادن عناصر اصلی کسب و کار است، اما اشتغال زایی، توسعه ی کسب و کار موجود بدون ایجاد تغییر در مؤلفه ها و عناصر اصلی آن می باشد.

کارآفرینی عمدتاً مربوط به بخش خصوصی است، در حالی که اشتغال زایی وظیفه ای دولتی است، بدین معنی که دولت ها موظفند که فرآیندها و فعالیت هایی را که منجر به اشتغال زایی بیشتر می شوند را تسهیل کرده و از آن ها حمایت کنند. یکی از این اقدامات (که جایگزینی برای ورود مستقیم دولت به اشتغال زایی یا بزرگ تر کردن دولت نیز هست)، حمایت از فعالیت های کارآفرینانه، گسترش فرهنگ کارآفرینی، بالا بردن ارزش کارآفرینی و کارآفرینان در جامعه و تشویق آن ها است.

نتیجه ی کارآفرینی در هر عرصه یا مرحله ای، عرضه ی یک کالای جدید و یا خدمتی متفاوت است. در حالی که اشتغال زایی معمولاً به ندرت با نوآوری همراه است. یعنی فقط در همان روش چهارم از روش های اشتغال زایی فوق، باید انتظار نوآوری و ایده های جدید را داشته باشیم که همانطور که گفتیم از سخت ترین روش ها است و بسیار کم مورد استفاده قرار می گیرد.

هدف اصلی کارآفرینانی که به صورت فردی یا گروهی اقدام به راه اندازی بنگاه های اقتصادی شامل کسب و کارهای کوچک، کارخانه ها و استارتاپ ها می کنند، دراشتغال زایی نیست ولی از آن جا که هیچ بنگاهی بدون نیروی انسانی فعالیت نمی کند از دستاوردهای آن ها ایجاد اشتغال است.

کارآفرینی در هر زمانی که صورت بگیرد، منجر به خلق یک منبع ثروت جدید خواهد شد یعنی نوعی ارزش به جامعه اضافه می کند. این کار معمولاً با گردآوری مجموعه ای از منابع انسانی و فیزیکی که هوشیارانه انتخاب شده اند، صورت می گیرد. ولی اشتغال زایی معمولاً از منابع و ثروت های موجود استفاده کرده و به توزیع آن ها کمک می کند و نمی توان بطور قطع گفت که همیشه با بهره وری همراه است.

کارآفرینی، درک و بهره گیری از فرصت های حال و یا آینده ی یک بازار است که منافع حاصل از آن می تواند شامل خود فرد کارآفرین و جامعه شود. ولی منافع حاصل از اشتغال زایی ممکن است فقط متوجه جامعه شود و معمولاً منافع سرشاری برای شخص به همراه نخواهد داشت.

روش های اشتغال زایی

در اشتغال زایی چهار روش مرسوم وجود دارد که می تواند به درک بهتر موضوع کارآفرینی کمک کند:

روش اول؛ سرمایه گذاری دولتی : دولت باید در زیر ساخت ها و پروژه های نظامی و عمرانی سرمایه گذاری انجام دهد و آنها را توسعه دهد. هر چند که بهتر است این بخش نیز به بخش خصوصی واگذار شود. در آمریکا که دارای موفق ترین اقتصاد دنیاست، علیرغم همه مشکلاتی که وجود دارد،‌ حتی شرکت واترگیت که در عراق می جنگد، به بخش خصوصی واگذار شده است. بدین معنی که در آن کشور این بخش خصوصی کشور آمریکا است که می جنگد نه دولت.

روش دوم؛ سیاست های مالی : دولت می تواند سیاست های انبساطی پولی و مالی که منجر به رونق می شود را انجام دهد و اشتغال زایی را افزایش دهد.

یکی از سیاست هایی که همیشه در سیاست های مالی وجود دارد، مشوق های مالی است. یعنی اگر بخواهیم اشتغال را افزایش دهیم اولین کار این است که باید در مالیات بخشنده باشیم. وقتی مالیات گرفته میشود، یعنی قیمت تمام شده برای مصرف کننده را افزایش می دهیم و در واقع هزینه تولید افزایش می یابد که در نتیجه این افزایش هزینه تولید، کارگر کمتری استخدام می شود،‌ چون فروش کمتری انجام می شود. وقتی قیمت ها افزایش پیدا کرد‌، تقاضا کاهش پیدا می کند. بنابراین وقتی مالیات افزایش پیدا می کند،‌ قیمت ها افزایش پیدا میکند و تقاضا کاهش می یابدو در نتیجه اشتغال نیز کاهش پیدا میکند. بنابراین کاهش مالیات منجر به کاهش هزینه ها و در نتیجه افزایش تولید و اشتغال می شود.

اقتصاد ما در سالیان اخیر، پدیده رکود تورمی را تجربه کرده است. رکود تورمی یک نوع بیماری جدید است که اولین بار در سال 1940 در آمریکا مشاهده شد؛ علت آن هم سیاست های غلط انبساطی دولت هاست. یعنی دولت ها به جای اینکه تورم را مهار کند،‌ تلاش میکنند رکود را اصلاح کنند، در نتیجه اقدام به واردات کالا، بالاخص کالاهای مبادله ­ای می ­کنند. در واقع دولت تلاش میکند تا دلار را ثابت نگه دارد به همین منظور شروع به واردات می کند. بعد این مسئله منجر به تثبیت نرخ ارز می شود. پس باید گفت که در واقع انفجار نرخ ارز تنها منوط به تحریم نبود،‌ بلکه تنها آن را تشدید کرد. علت اصلی آن همان تثبیت نرخ ارز بود. بنابراین وقتی کالایی مبادله ای وارد می کنیم (چرا که کالای غیر مبادله ای مانند خانه،‌حمل و نقل را که نمی توانیم وارد کنیم) خدمات گران می شود، ‌وقتی خدمات گران شد،‌ تولید از بین می رود و در نتیجه هم تورم و هم رکود رخ می دهد. پس دولت می تواند با استفاده از سیاست های مالی صحیح برنامه های اشتغال زایی را حمایت کند.

روش سوم؛ یک سهم از بازار : که البته در کشورهای مختلف عناوین مختلفی تحت عنوان طرح های زود بازده،‌ شرکت­ های دانش بنیان و … معروف است. سه مدل شرکت وجود دارد: شرکت های بزرگ، متوسط و کوچک. اقتصاد کشور ما بر پایه شرکت های بزگ اداره می شود. اما 07% اقتصاد آمریکا بر مبنای شرکت های کوچک و متوسط است. در اقتصاد آلمان 58% بر پایه شرکت های متوسط و کوچک استوار است،‌ در حالی که این رقم در کشور ما 51-01% است. یکی از راه های اشتغال زایی توسعه شرکت متوسط و کوچک است.

روش چهارم؛‌ اشتغال زایی از راه ایده های نو : اشتغال­زایی از راه ایده های نو همان مفهوم کارآفرینی است. البته باز هم تاکید می کنم که کارآفرینی ایجاد اشتغال زایی نیست، ‌چون این در حیطه وظایف دولت است، ‌ولی کارآفرینی می‌تواند اشتغالزایی هم داشته باشد، چون تولید می‌کند.

منبع: پارس‌اتیلن